یافتن همسری مناسب و مطلوب، هم برای دختر خانمها و هم برای آقا پسرها، نه تنها یک خواستهی جدی و دغدغهی ذهنی است، بلکه حتی به یک معضل جدی که اغلب لاینحل نیز به نظر میرسد مبدل شده است. که البته روی سخن ما در این مختصر با دختر خانمها است که نقش اصلی در «جذب» را ایفا میکنند و امید است در آینده نیز نکاتی برای آقاپسرها بیان کنیم.
تا کنون توصیههای متفاوت و نکات مهمی در امر ازدواج مطرح شده است که اغلب آنها و به ویژه هر آن چه در اسلام بیان شده کاملاً صحیح، درست و مؤثر است. مثل این که حتماً با کفو «همتا» ازدواج کنید، مهریه را سنگین نگیرید، پای بند چشم و هم چشمی نباشید و ...، اما این مقوله به نکات دیگری که با توجه به «آفت شناسی ازدواج در عصر و جامعهی ما» از سوی کارشناس محترم، جناب نکتهگو، یعنی بندهی حقیر به دست آمده اشاره دارد.
این متن بدون شک یکی از بهترین متون موفقیتی است که دریافت کرده ام. امیدوارم که برای شما و من مؤثر واقع شود!
به چند جوان تحصیل کرده با دندان های سالم جهت درآوردن مغز تخمه ی هندوانه و کدو نیازمندیم !!
هیچ وقت به این فکر کردهاید که اگر زمین نمیچرخید، الان چه شکلی بود؟ همچنین اقیانوسهایی را پدید میآورد که ما الان میشناسیم. خب اگر زمین دیگر نچرخد، آبهای اقیانوسها به طرف دو قطب زمین برمیگردند و در شمال شیکاگو و جنوب بوینسآیرس دو اقیانوس بزرگ دایرهای شکل قطبی درست میکنند. وسط زمین هم دور تا دور یک قاره یکسره بسیار بزرگ به وجود میآید که درههای خشک عظیمی خواهد داشت، درست جایی که اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام سابق قرار گرفته بودند. همچنین اگر برآمدگیهای کوهها را در نظر نگیریم، وقتی زمین دیگر دور خودش نچرخد، یک کره تمام عیار خواهد شد.
شاید بهتر است بپرسم اگر زمین روزی دست از چرخیدن بردارد، چه اتفاقی میافتد و به چه شکلی در میآید؟ نه، اصلا قرار نیست که تا میلیونها سال دیگر چنین اتفاقی بیافتد، فقط یکی از کارکنان موسسه نرمافزارهای تصویری زمینشناسی ای.اس.آر.آی از روی کنجکاوی یک مدل مجازی ساخته که نشان میدهد اگر روزی زمین از چرخش دست بردارد و دیگر نیروی گریز از مرکزی در کار نباشد، چه میشود.
بر اساس گزارش جالبی که پاپساینس منتشر کرده، در حال حاضر، زمین با سرعت 667/1 کیلومتر در ساعت دور خودش میچرخد، البته در خط استوا. این چرخش حجم آبهای موجود روی سطح زمین را به سمت خط استوا میکشاند و برآمدگی بیضی شکل نامحسوسی را ایجاد میکند.
تازه ترین مطالعات دانشمندان باز هم بر ایستاده کار کردن و پشت میز نشینی کمتر، تاکید می کنند.
پژوهشگران موسسه ساکس در استرالیا در تحقیق تازه خود دریافتند چندین ساعت نشستن پشت سر هم منجر به مرگ زودرس می شود، اگر چه که فرد به صورت مرتب ورزش کند.
این مطالعه که طی چهار سال و بر روی 200 هزار استرالیایی بالای 45 سال انجام شد، نشان داد کسانی که در طول شبانه روز 11 ساعت می نشینند، 40 درصد بیشتر از کسانی که تنها 4 ساعت در حالت نشسته هستند، در طول سه سال بعد در معرض مرگ زودهنگام قرار دارند.
درحالیکه محققان پیوسته افراد را به ورزش منظم توصیه می کند، اما این تحقیق تازه حکایت از این دارد که حتی ورزش هم نمی تواند تضمین کننده رفع خطر نشستن های طولانی مدت باشد.
البته این نکته را هم نباید از یاد برد که نشستن های طولانی مدت تنها برای کار کردن نیست و بسیاری از افراد ترجیح می دهند در ساعات تفریح و استراحت نیز یکجا بنشینند.
یکی از راههایی که برای فرار از این خطر پیشنهاد می شود، ایستاده پشت میز کار کردن یا حتی کار کردن پشت میزهایی به شکل تردمیل است.
اما بهترین راه این است که به سبک زندگی خود بهبود بخشید، به این ترتیب که میان ساعات نشستن، ایستادن، راه رفتن و به طور کلی فعالیت های مختلف روزانه توازن و تعادل ایجاد کنید.
به تصویر زیر دقت کنید. آیا می توانید نقاط سیاه موجود در تقاطعات نوار های سفید را بشمارید؟!
همان طور که متوجه شدید هیچ نقطه ی سیاهی وجود ندارد و این خطای دید شماست!
آهای تویی که چشمات، به روی دنیا بستست
بدون که بی تو این دل، از دنیا سیر و خستست
قرار نبود که حالا ، مرگ لبتو ببوسه
حیف این جسم پاکت، به زیر خاک بپوسه
یادم میاد که خندون، گفتی بکن حلالم
وقتی دارم میمیرم
راحت باشه خیالم
رفتی چشمای خیس و
به گریه ها سپردم
کاشکی تو زنده بودی
به جای تو میمردم
لحظه رفتن تو
نه باورم نمیشه
اون چشمای قشنگ و
بستی واسه همیشه
دلم میخواد بخوابم رو سنگ اون مزارت
یا که یه روز بمیرم منم بیام کنارت
"آن سفر کرده که صدقافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش"
با یه دنیا حسرت و قول و قرار و دعا
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !
به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم …!!!
به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .
به سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر …
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
بیایید قدردان باشیم …
به سلامتی پدر و مادرها
پدرم هر وقت میگفت “درست میشود” … تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت…!
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه…
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری
پدرم ،تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند ! به سلامتی هرچی پدره
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گرددبه سلامتی هرچی پدره . .
هنوز باورم نمیشه روز پدر واسه ام رنگ عزا گرفته.
باز دوباره نفسم یاری نمیکنه.
دوباره روز پدر شد و سهم من هم شد
یه عالمه گریه های یواشکی و یه بغض تو گلو
و یه نفس که بوی غم و درد میده.
بابا یادت بخیر،
چقدر زلال و صبور بودی.
یادته بابا،همیشه جلوی چشمای دخترخاله ام از ما دوری میکردی و
یواشکی میگفتی
نذارید دلش بسوزه و یاد باباش بیفته.
حالا خودمون شدیم یتیم و تنها.
تا اومدیم خودمون رو پیدا کنیم
زهر یتیمی کاممون رو تلخ کرد...
بابا وقتی رفتی حتی دخترخاله ام هم احساس کرد
دوباره یتیم شده.
بابا یادته همیشه زیر لب می خوندی
"یتیمی خواری دوران یتیمی"
بعد تو خواری و تنهایی تا مغز استخوانم رو سوزوند..
چه وقتا که مثه بچه ها در حسرتت زار نزدم و بهونه ات رو نگرفتم..
این چند وقته،فقط دستای سرد و چشمای بسته ات رو می بینم
این چند وقته دوباره زیر لب و از ته دل صدات میزنم که...
بابا یادته بچگی هام روز پدر که میشد بهت می گفتم:
بابا پولم بده،میخام برم واسه ات کادو بگیرم
میخندیدی و میگفتی:
من از شما توقعی ندارم،همون شادیه شماها واسه من بسه.
بابا،چه نقشه ها که تو سرم نبود...
میخاستم درس بخونم و برم سرکار و دیگه نذارم
واسه ما اینهمه مشقت رو به جون بخری..
بابا،تو همه ی نقشه های منو نقش بر آب کردی.
امروز غم من،اندازه ی هفت مثنوی ناتمومه.
تازه بعد رفتن تو بود که فهمیدم بابا کیه..
امروز دلم شده یه دنیا غبطه به
همه ی اونایی که می تونن دست گرم پدرشون رو
محکم تو دستاشون فشار بدن و ببوسن.
آخ که چه آرامشی داره،
خوش به حالشون..
ممنون بابا که یه دنیا آبرو و اعتبار واسه مون گذاشتی
تو بهترین ارث دنیا رو واسه مون گذاشتی و رفتی.
ولی ایکاش امروز بودی...بابا
نکنه باباتو بردی اینجا تا خستگی هاشو در کنه؟!
این همون مرهمیه که رو زخمای صبورش گذاشتی؟!
چی شده که
حقش شده تو سراشیب عمر
بی کس و بی امید و بی پناه بمونه
دستور العمل :
در جای خالی هر یک از جملات مقیاس زیر ابتدا اسم کسی را که دوست دارید یا شیفته او هستید بنویسید . بعد مشخص کنید که تا چه اندازه با هر یک از جملات موافق هستید . برای این کار از مقیاس 9 درجه ای که در آن 1= اصلا 5=به طور متوسط 9=به طور کامل استفاده کنید . از بقیه اعداد بین 1و 9 بر اساس سطح موافقت خود با جملات کمک بگیرید .
1 . به شدت در فکر راحتی .......... هستم .
2. با .........روابط بسیار گرمی دارم .
3 . در مواقع دشوار میتوانم روی ......... حساب کنم .
4 . ........... میتواند در مواقع دشوار روی من حساب کند .
5. آماده ام هر چه دارم با ............. قسمت کنم .
6 . ............ خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت میکند .
7 . ............. را از نظر عاطفی خیلی حمایت می کنم .
8 . با ........... خیلی خوب ارتباط بر قرار می کنم .
9 . در زندگی خود خیلی به ........... بدهکار هستم .
10 . خیلی خودم را به ............... نزدیک احساس می کنم .
11 . با ............ روابط بسیار خوشایندی دارم .
12 . به نظر خودم ............را خیلی خوب درک می کنم .
13 . ........... مرا خیلی خوب درک می کند .
14 . فکر می کنم که می توانم به ......... افتخار کنم .
15 . برخی اسرار خودم را در اختیار ........ می گذارم .
16 . هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن ............ بر نمی انگیزد .
17 . تعجب می کنم که در طول روز نیز خواب ......... را می بینم .
18 . رابطه من با ......خیلی رمانتیک است .
19 .شخصا ........ را خیلی جذاب می دانم .
20 .به نظر من ............ یک فرد ایده ال است .
21. اصلا نمی توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل ...... بتواند مرا اینقدر خوشحال کند .
22. تر جیح می دهم با ...... باشم نه با هر کس دیگری .
23 .هیچ چیزی مهمتر از رابطه من با ......... نیست.
24. مخصوصا دوست دارم با ........... رابطه فیزیکی داشته باشم .
25 .در رابطه من با ......... تقریبا سحر و جادو وجود دارد .
26 .واقعا ......... را می پرستم .
27 .نمی توانم بدون ........... زندگی کنم .
28 .رابطه من با ............. خیلی هوس انگیز است .
29 . وقتی فیلمهای عاشقانه نگاه می کنم و وقتی رمانهای عشقی می خوانم به یاد ........... می افتم .
30 . در مورد .......... همیشه خیال پردازی می کنم .
31. متقاعد شده ام که ............. را دوست دارم .
32 .تلاش من این است که رابطه ام را با .......... حفظ کنم .
33 به علت تعهدی که نسبت به ......... دارم اجازه نمی دهم کسی بین ما دخالت کند .
34 .معتقدم که رابطه من با ........... همیشه ثابت خواهد ماند .
35 . هیچ چیزی نمی تواند در تعهد من نسبت به ........... خلل وارد کند .
36 . عشق من نسبت به ............ تا آخر عمرم باقی خواهد ماند .
37. همیشه نسبت به ........ احساس مسئولیت خواهم کرد .
38 . تعهد من نسبت به ........... بسیار سفت و سخت است .
39 . نمی توانم تصور کنم که بین من و .......... فاصله بیفتد .
40 .در مورد عشق خود نسبت به ............ تردید ندارم .
41 . رابطه خودم را با .......... دائمی می دانم .
42 . رابطه خودم را با .............. یک تصمیم گیری عاقلانه می دانم .
43 . خودم را نسبت به ........... مسئول می دانم .
44 . تصمیم دارم به رابطه خود با ........... ادامه دهم .
45 . حتی زمانی که ........... رفتار نا مناسب دارد سعی می کنم رابطه خود را با او حفظ کنم .
نمره گذاری :
از قدیم و ندیم همیشه این بحث در بین مردم مطرح بوده است كه تفاوت بین انسان های چپ دست و راست دست چیست. در این بین برخی از افراد معتقدند كه راست دست ها باهوش ترند و برخی دیگر چپ دست ها را زرنگ تر می دانند.
این در حالی است كه نتیجه تحقیقات برخی محققان نشان می دهد، افراد چپ دست سرعت عمل بیشتری دارند، البته این سرعت عمل بیشتر در بازی های رایانه ای و حركات ورزشی نمود پیدا می كند.
دانشمندان در توجیه این مسئله می گویند، انسان ها در هنگام انجام كارهایی مانند بازی های رایانه ای، رانندگی در ترافیك و نیز بازی های ورزشی كه به سرعت بالا و پردازش حجم زیاد اطلاعات نیاز دارند، از هر دو نیمكره مغز خود استفاده می كنند.
اما افراد چپ دست در زمینه استفاده همزمان از هر دو نیمكره مغز خود توانایی بیشتری دارند و به همین دلیل در كارهایی كه نیازمند هر دو نیمكره مغز هستند، از افراد راست دست ماهرتر هستند.
آیا تابحال شده عدم موفقیت خودتان در دستیابی به یک هدف را با بهانه عدم تجربه توجیه کنید؟ یا با اینکه منابع، پول یا زمان لازم را نداشته اید؟ آیا شده قبل از اینکه حتی تلاشی کرده باشید، تسلیم شوید؟
آیا تابحال شده موفقیت کسان دیگر در رشته و زمینه کاری خودتان را به خاطر چیزهای جزئی مثل موارد زیر ببینید:
کار واقعی پشت صحنه را ندیده ایم. دلیل واقعی موفقیت این افراد را نادیده گرفته ایم. به اضافه اینکه انرژی زیادی را هم صرف توجیه عدم موفقیت خودمان کرده ایم و موقعیت ها و فرصت های واقعی برای عبرت گرفتن از توانایی ها و موفقیت های آنها را از دست داده ایم.
شما تنها نیستید...
خیلی از ما مثل شما هستند. خیلی از ما به خاطر طرزتفکر محدود کننده، با همین تجربه دست و پنجه نرم می کنند. شاید خیلی سخت به نظر برسد اما واقعیت است و برای روشن کردن این موضوع باید با دیدی منتقدانه به آن نگاه کنیم و با خودمان صادق باشیم.
اگر شما هم تدافعی رفتار می کنید، به حرفم گوش کنید. من هم دچار همین وضعیت هستم اما دارم روی طرزتفکرم کار می کنم و دوست دارم تجربیاتم را با شما هم درمیان بگذارم.
اول، یک تجربه شخصی
اخیراً ایده ای برای یک شبکه تبلیغاتی به ذهنم رسید که دوست داشتم دنبالش کنم. ساعت های زیادی را امروز صرف جستجوی بازار کردم. وقتی سایت های مختلف را می گشتم، روی قسمت "درباره ما"ی هر سایت کلیک می کردم و بیوگرافی موسسین آن سایت ها را می خواندم. بین بیوگرافی ها دنبال کلمات کلیدی مربوط به تبلیغات یا چاپ و نشر بودم. بعد از اینکه یک ساعت وقت صرف اینکار کردم، آخر سر متوجه شدم که واقعاً داشتم چه می کردم. می دانید، من دنبال بازارهای موجود نبودم، بلکه به دنبال بهانه ای بودم که چرا در این بازار خارجی شکست خورده ام.
باور می کنید؟ کاری که واقعاً انجام می دادم تحقیق درمورد پیشینه موسسین بود، مخصوصاً ویژگی ها و تجربیات مرتبط به آنچه که من نداشتم! ذهنم به دنبال شواهدی بود برای توجیه اینکه چرا آنها موفق شده و چرا من به خاطر اینکه آن ویژگی ها را ندارم موفق نمی شوم. این درک من را بیدار کرد و خاطراتی از چندین سال پیش را به ذهنم آورد که ناخواسته باعث شدم این باورهای محدودکننده نگذارند زندگی خوبی داشته باشم و توانایی من برای خوشبختی و شادی را مسدود کردند.
خوب، شما چه می گویید؟
من عقیده دارم که ما معمولاً اهدافمان را با طرزتفکر محدودکننده و تحمیلی خودمان و ترس از شکست به خطر می اندازیم. طرزتفکر ما همه چیز است. شاید نتوانیم روی افکاری که وارد ذهنمان می شود کنترل داشته باشیم اما می توانیم آگاه و هوشیار بمانیم و به جای اینکه سریعاً به آنها واکنش دهیم، آنها را خوب بررسی کنیم.
اسیر شدن در دنیای مصنوعی فکرمان خیلی آسان است. کار ذهن ما این است که ما را یکسان و بی تغییر نگه دارد و درنتیجه ترس خارج شدن از منطقه امنمان برای دنبال کردن اهدافمان را به دلمان بیندازد. این کاملاً طبیعی و غریزی است. همه ما تجربه اش می کنیم. اما آنهایی که به آنچه که می خواسته اند رسیده اند، یاد گرفته اند که چطور فرای آن حرکت کنند. یعنی باوجود همه این ترس ها، عمل کنند.
در زیر به 6 قدم برای غلبه بر ندای درونی که قدرت متوقف کردن ما برای دنبال کردن رویاهایمان را دارد اشاره می کنیم:
قدم 1: شنیدن و تشخیص صدا
هوشیار باشید و ببینید که ذهنتان برای به تاخیر انداختن عمل شما چه بهانه هایی می آورد. در زیر به متداول ترین این بهانه ها اشاره می کنیم:
در
زیر به 28 راه عالی برای تحت تاثیر قرار دادن اطرافیانتان اشاره می کنیم. اگر این
نکات را به طور مرتب رعایت کنید، نه تنها دیگران را تحت تاثیر قرار می دهید، بلکه
به شما کمک می کند انسان بهتری هم باشید.
1. اُرجینال باشید. با خودتان صادق باشید. جودی گارلند
گفته است، "همیشه بهترین ورژن خودتان باشید به جای اینکه ورژن دوم یک نفر
دیگر باشید." با این جمله زندگی کنید. اصلاً نمی توانیدخودتان را جای دیگری
بگذارید. جای تنها کسی که می توانید باشید، خودتان هستید. اگر خودتان نباشید، یعنی
واقعاً زندگی نمی کنید—فقط وجود دارید. و از خودتان بپرسید: اگر آنچه که هستید را
دوست ندارید، چرا بقیه باید دوستتان داشته باشند؟
2. به فکر دیگران باشید. اگر به فکر دیگران نباشید،
آنها هم به فکر شما نخواهند بود. هرچقدر بیشتر به بقیه کمک کنید، آنها بیشتر برای
کمک به شما راغب خواهند بود. عشق و محبت، عشق و محبت می آورد.
3. کاری کنید بقیه احساس خوبی پیدا کنند. آدم ها به ندرت
یادشان می ماند که چه کرده اید، اما همیشه یادشان می ماند که چه حسی در آنها ایجاد
کرده اید.
4. صادق باشید و مسئولیت کارهایتان را بپذیرید. هیچکس
یک دروغگو را دوست ندارد. در دراز مدت همیشه حقایق روشن می شود و ماه هیچوقت پشت
ابر نمی ماند. چه مسئولیت کارهایتان را گردن بگیرید یا نگیرید، بالاخره اعمالتان
روزی به گردنتان می افتند.
5. مدام لبخند بزنید. همه آدم ها دیدن یک لبخند طبیعی
را دوست دارند. وقتی یک غریبه مستقیم به صورتتان نگاه می کند و لبخند می زند چه
حسی پیدا می کنید؟ یکدفعه دیگر غریبه به نظر نمی رسد، درست است؟
6. به بزرگترها احترام بگذارید. به کوچکترها احترام
بگذارید. به همه احترام بگذارید. اینطور نیست که یک گروه خاص از یک طبقه خاص
اجتماعی فقط شایسته احترام باشند. با همه با همان درجه احترامی برخورد کنید که به پدر
و مادر بزرگتان می گذارید و همان میزان صبری را پیشه کنید که برای فرزندتان دارید.
مردم مهربانی شما را درک خواهند کرد.
7. افراد را با اسم صدا کنید. آدم ها شنیدن اسمشان از
زبان دیگران را دوست دارند. پس سعی کنید اسامی را به خاطر بسپارید.
8. بگویید "لطفاً" و "متشکرم." این
دو کلمه ساده باعث می شود خواست های شما حالت خواهش پیدا کند و به مکالمات جدی
حالت دوستانه می بخشد.
9. در کارتان بهترین باشید. همیشه مبهوت موسیقیدانان،
نویسنده ها، نقاشان، سخنگویان، مدیران، سرمایه گذاران، مهندسان، مادرها، پدرها،
ورزشکاران و... عالی می شوید. همه این افراد فقط یک وجه اشتراک دارند: در کاری که
می کنند بهترین هستند. اگر قرار است کاری را به بهترینش شکل انجام ندهید، بهتر است
اصلاً انجامش ندهید. در کار و سرگرمی هایتان بهترین باشید. برای خودتان اعتباری
بسازید، اعتباری برای بهترین بودن.
10. اگر توانستید به دیگران کمک کنید. از هر دست که
بدهید از همان دست پس می گیرید. وقتی در زندگی شخصی تاثیر مثبت ایجاد می کنید، این
تاثیر مثبت به زندگی خودتان هم می رسد. کاری بکنید که فراتر از شماست—کاری که از
درد کسی کم می کند و شادترش می کند. همه آدم ها شایسته کمک هستند.
11. در هر کاری که می کنید اثری از شخصیتتان ایجاد کنید.
مثل برند زدن روی کارتان می ماند، برندی مخصوص خودتان. اگر بانمک و شوخ هستید، به
کارتان طنز اضافه کنید. اگر هنرمند هستید، کارتان را با تصویر تزئین کنید. هر کاری
که می کنید کمی از شخصبتتان را به آن اضافه کنید.
12. به قول هایتان وفا کنید. بعضی از آدم ها عادت دارند
قول کاری را بدهند که احتمال کمی دارد بتوانند انجامش دهند. قول ایدآل را می دهند
اما متوسط تحویل می دهند. اگر می خواهید ارزش خودتان را در چشم دیگران بالا ببرید،
باید خلاف این عمل کنید. سعی کنید ابتدا توانایی هایتان را کمتر نشان دهید و بعد
فراتر از آن تحویل بدهید. این باعث می شود دیگران تصور کنند که همیشه فراتر از
مسئولیت و وظیفه تان کار انجام می دهید.
13. سازماندهی داشته باشید. اگر سازماندهی نداشته باشید
چطور می توانید کاری را انجام دهید؟ مطمئناً نمی توانید. سعی کنید فضای زندگی و
کارتان را مرتب کرده و سازماندهی کنید.
14. تحقیق کنید و سوال بپرسید. اینطور نباشید که بااینکه
هیچ از موضوعی اطلاع ندارید فقط سرتان را به نشانه دانستن تکان می دهید. با تحقیق
کردن از قبل خودتان را آماده کنید. و اگر بااینحال باز متوجه چیزی نشدید، سوال
کنید. افراد مقابلتان اشتیاق شما به دانستن را ستایش خواهند کرد.
15. دانش و اطلاعاتتان را با دیگران تقسیم کنید. باید
منبع اطلاعاتی برای اطرافیانتان باشید. اگر به اطلاعات لازم دسترسی دارید، آن را
فقط برای خودتان نگه ندارید. با دیگران تقسیمش کنید.
16. مثبت اندیش باشید و روی آنچه درست است تمرکز کنید.
هر چیزی که در زندکی اتفاق می افتدف نه خوب است نه بد. فقط به دیدگاه شما بستگی
دارد. و مهم نیست که چه پیش می آید، همیشه آنطور که باید تمام می شود. یا موفق می شوید
یا درس می گیرید. پس مثبت اندیش باشید، قدردان نتایج خوشایند باشید و از بقیه آنها
درس بگیرید.
17. به حرف های دیگران بااشتیاق گوش دهید. چشم هایتان
متمرکز، گوش هایتان تیز و تلفن همراهتان خاموش باشد. در دنیایی که نمی توانند
آنطور که باید سریع پیش برود، آنهایی که برای شنیدن حرف های دیگران وقت می گذارند،
همیشه موفق هستند.
18. به شریک زندگیتان وفادار باشید. وفادار ماندن به
رابطه نه تنها توجه و تحسین همگان را جلب می کند، بلکه پایه ای سالم برای بقیه
امور زندگیتان ایجاد می کند.
19. طبیعت را دوست داشته باشید و از آن سپاسگذار باشید.
آنهایی که واقعاً طبیعت را دوست دارند، برای انسان ها هم همان میزان احترام را
قائل خواهند بود. این یک راه مثبت برای زندگی کردن است و توجه مردم را هم جلب می کند.
20. هر روز برای خودتان وقت، انرژی و پول خرج کنید. وقتی
برای خودتان خرج کنید، هیچوقت بازنده نخواهید بود و به مرور زمان خط سیر زندگیتان
را تغییر خواهید داد. شما محصول چیزی هستید که می دانید. هر زمان، انرژی و پول
بیشتری برای به دست آوردن دانش هزینه کنید، تسلط بیشتری به زندگیتان پیدا می کنید
و برای اطرافیانتان ارزش بیشتری خواهید داشت.
21. هرازگاهی بی دلیل مهربانی کنید. پول قهوه یک غریبه
را در کافه بپردازید. برای منشی شرکتتان گل بخرید تا بگویید "متشکرم." به
زن سالخورده برای خرید کردن کمک کنید. هیچ چیز لذت بخش تر از نشاندن لبخند بر لب
انسان ها نیست.
22. آنهایی که شایستگی دارند را تحسین کنید. برای تحسین
کسانیکه برای درخشیدن در کاری بیش از حد تلاش کرده اند، کوشش کنید. همه آدم ها
دوست دارند بشنوند کسی هست که تلاش هایشان را تحسین می کند.
23. واضح صحبت کنید و ارتباط چشمی برقرار کنید. بیشتر
آدم ها صبر گوش دادن به حرف های کسی که هیچ از حرفهایش نمی فهمند را ندارند. رمز و
راز در حرف زدن هیچوقت ارتباطات قوی نمی سازد. ارتباط چشمی نیز یکی از گیراترین
شکل های ارتباط فردی است. ارتباط چشمی اگر درست انجام شود صمیمیت را وارد رابطه هایتان
خواهد کرد.
24. همیشه در دسترس باشید. اگر آدم ها نتوانند به شما
دسترسی داشته باشند، فراموشتان می کنند. در دسترس بودن شما برای دیگران خیلی مهم
است. همیشه در ارتباط با اطرافیانتان رفتاری مثبت و صبور داشته باشید.
25. بی نیاز از غیر باشید. آزادی والاترین نعمت است و بی نیازی
بالاترین آزادی است. از این گذشته بسیار گیرا هم هست.
26. از منابعی که در دسترس دارید، استفاده کنید. آدم های
متوسط وقتی می بینند که یک فرد معلول شاد است، بسیار متعجب و حیرت زده می شوند.
چطور کسی با چنین محدودیت جسمی می تواند شاد باشد؟ پاسخ در استفاده آنها از منابعی
که در اختیار دارند نهفته است.
27. بخشی از چیزی باشید که به آن اعتقاد دارید. این می تواند
هر چیزی باشد. یکی آن را در کمک به شهروندان می بیند، یکی در ایمان و اعتقادات
مذهبی، یکی در شرکت در گروه های پشتیبانی برای چیزهایی که به آن اعتقاد دارند و
بعضی عشق و علاقه شان را در کارشان می ریزند. در هر صورت، نتیجه روانشناختی یکسان
است. آنها خود را درگیر چیزی کرده اند که شدیداً به آن اعتقاد دارند. این درگیر
شدن به زندگیشان مفهوم می دهد.
28. بدون به رخ کشیدن، برای اعتقاداتتان پایداری کنید.
بله، می توانید بدون اینکه سعی کنید اعتقاداتتان را به کسی تحمیل کنید، از آن دفاع
کنید. درمورد عقاید شخصیتان با کسی که درمورد آن سوال می کند حرف بزنید اما سعی
نکنید حرفتان را تحمیل کنید. برای ارزش هایتان ایستادگی کنید و همیشه گوش بزنگ
اطلاعات جدید باشید.
جالب ترین
نکته درمورد این لیست این است که تقریباً همه چیزهایی که برای تحت تاثیر قرار دادن
دیگران به آن نیاز دارید، در خودتان نهفته است. پس سعی کنید دست از تحت تاثیر قرار
دادن دیگران با دارایی هایتان بردارید و آنها را مجذوب شخصیت و طریقه زندگی
کردنتان کنید